برنامهریزی یکپارچه توسعه گردشگری در حقیقت تمرینی است در مدیریت و راهبری، که مهارت در این مفاهیم، به افزایش کیفیت فرآیند برنامهریزی و پیروی آن، افزایش کیفیت برنامه پایانی فرجام خواهد داشت.
یک برنامه یکپارچه برای آنکه ضریب تأثیر بالایی داشته باشد و سبب گسترش رفاه و مدیریت درست مقصد در راستای بهبود و پایداری آن باشد، باید دارای ویژگیهای زیر باشد:
- هماهنگی با دیگر سیاستها و فعالیتها در جغرافیای منطقه (در کشور نمونههای نقض این ویژگی بسیار یافت میشود که طرحها و برنامهها با هم تداخل دارند.)
- از سوی دولت دارای پشتیبانی و پیشبرد باشد
- اندازه ریسک منطقی و کمی برای سرمایهگذاری داشته باشد
- اجرا و انجام آن به دست کارشناسان و کاردانان صنعت گردشگری باشد (آنچه که در کشور بسیار کم رعایت میشود)
شوربختانه اشتباه رایج برخی توسعهدهندگان غیرکارشناس صنعت و مفاهیم بنیادین گردشگری، اغلب به شیوه ناآگاهانه و گاهی به شیوه آگاهانه، منطقه مقصد را جدا از جغرافیا و مناطق اطراف آن فرض میگیرند و بر این باور نادرست گام بر میدارند که فعالیتهای انجامگرفته در منطقه مقصد، بر مناطق پیرامونی، تأثیرات چندانی را ندارند. البته آشکار بودن رویهها و نمودهای اقتصادی برای این توسعهدهندگان، ایشان را از تأثیرات اقتصادی و پولی آگاه ساخته، ولی در صنعت گردشگری هنگامی که سخن از تأثیرات متقابل مقصد و محیط (دیدگاه سیستمی پیادهشده بر سازوکار مقصد) میآید، دامنه گستردهای از شاخصها و معیارها در دید است.
با اینروی، حتا اگر صنعت گردشگری، صنعت غالب منطقه و بخش غالب اقتصادی منطقه به حساب آید و یا بدل شود، باز هم به صورت جدی نیاز است که تمامی سازوکارهای این صنعت در دامن مفاهیم منطقه و فرامنطقهای تفسیر و اجرا شوند، که این انجام، در صورت پیگیری و رعایت، به رشد و پایداری مهارشده منقطه در تمامی بخشها و زیربخشها، کمک شایانی مینماید.
در همین راستا، برای بیشتر نواحی، مناطق و یا محدودهها، سندهای چشمانداز و نقشههای راهبردیای تهیه و تعریف میشوند که کموبیش شامل موارد زیر میباشند:
- ایجاد هماهنگی میان عرضه و تقاضا
- بیشینهکردن سود
- کمینهکردن نابسامانیهای اجتماعی (میتواند ناشی از سیاستها و راهبردها باشد)
- کمینهکردن اختلالهای زیستمحیطی
- دستیابی به پایداری(توسعه پایدار) در تمامی بخشهای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، زیستمحیطی
- ایجاد و نگهداری توانایی انعطاف (در پاسخ به تغییرات بازار و شرایط پیشبینینشده)
- دستیابی به نیروی کار آموزشدیده و آگاه
- اطمینان از کارآمدی برنامهریزیها، مدیریت و نظارت (بررسی)
مسئله برنامهریزی در گردشگری، از دیدگاه کلی و عمومی برنامهریزی (تئوری برنامهریزی) شاخه شده است که البته در پارادایمهای آن، برای پیادهسازی بر مفاهیم گردشگری، در طول زمان، تغییراتی صورت گرفته است.
در دنیای کنونی تئوریهای توسعه و برنامهریزی، برنامهریزی گردشگری، گستره بسیار فراتری از برنامهریزی فیزیکی، سختافزاری و مکانی را در بر میگیرد، که برخی موارد آن به شرح زیر است:
- برنامهریزی اقتصادی و بازرگانی ( بیشتر کلان)
- برنامهریزی توسعه منابع انسانی (همراه با آموزش، پرورش و ...)
- برنامهریزی اجتماعی و جامعه
- برنامهریزی محیطزیست
- برنامهریزی تجارت و کسبوکارها
- مدیریت مردمی (عام)
- برنامهریزی زیرساختها
- طراحی (ساختمانی و سازهای، فرآیندها و ...)
همانگونه که مشاهده میشود، شمار زیاد و پیچیدگی رویکردها، وجود منافع گوناگون، چارچوبهای اجرایی مختلف، آرمانهای جامعه منطقه مد نظر، تقاضاها از منابع منطقه و نیازمندیهای شرایط رقابتی، ارائه یک الگوی یکپارچه توسعه گردشگری را ناشدنی میسازد، از اینرو در اینجا مجموعهای از اصول برنامهریزی یکپارچه گردشگری پیشنهاد گردیده که پیادهسازی و بهکارگیری این اصول، بستگی به شرایط منطقه، نوع فعالیت گردشگری و مقیاس مورد نظر منطقه (کشوری، محدوده، منطقه و...) دارد.
در پایان باید افزود که یک برنامه توسعه گردشگری، در هر مقیاسی و به ویژه در مقیاس ملی، منطقه و محدوده، باید به طور کاملا روشن، شرایط و نیازمندیهای زمینی، آبی، اقلیمی، پولی و سرمایهای، نیروی کار را در بسترهای همپیوند فضایی(مکانی)، زمانی، مالی و اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و زیرساختی در دید داشته باشد.
پرسش: در طرحهای توسعه گردشگری کوچک و بزرگی که در نقاط گوناگون کشور انجام میگیرند، چه میزان این مفاهیم دیده، برنامهریزی و اجرا میشوند؟
پاسخ: موارد نقض این مفاهیم شوربختانه بسیار است که در آینده به صورت موردی به آنها خواهم پرداخت.
به امید کارشناسیشدن طرحهای توسعه گردشگری و افزایش دلسوزی و دغدغههای توسعهدهندگان درخصوص منابع حساس و گوناگون ارزشمند ایران.